جدول جو
جدول جو

معنی شاه الطاق - جستجوی لغت در جدول جو

شاه الطاق
(هَُطْ طا)
لقب دیگر مؤمن الطاق است و این لقبی بود که پیروان او بجای شیطان الطاق بدو میدادند. (از تکملۀ ابن الندیم چ مصر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُطْ طا)
آن در بزرگ که درونش طاق نهند چون در سلاطین و ملوک درباردار. (آنندراج). در بزرگ که طاق بر آن بندند چون در سلاطین. (مراصدالاطلاع). و رجوع به شرفنامۀ منیری شود:
نماند کس که ز انعام تو بروی زمین
نیافت بیت المال و نساخت باب الطاق.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(بُطْ طا)
محله ایست بزرگ ببغداد در جانب شرقی معروف به طاق اسماء. (معجم البلدان) (تجارب الامم چاپ عکسی لیدن ص 38، 551). رجوع به طاق شود: پس میان باروک و هرون که پسر خال مقتدر بود بباب الطاق بر سردو غلام جنگ شد... (تاریخ گزیده چ عکسی لیدن ص 340) (اخبار الراضی بالله و المتقی ﷲ چاپ 1935 میلادی ص 71، 97، 243، 280) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 88 س 6)
موضعی بگرگان نزدیک شوش. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 90)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نام دختر سلطان سلیم خان عثمانی است. او در آغاز همسر لطفی پاشای صدراعظم بوده و در محلۀ داودپاشای اسلامبول مسجدی جامع و خانقاهی بنیان نهاده و بعدها آن خانقاه را مدرسه کرده است. (خیرات حسان ج 2 ص 104)
جلال الدین. خواهرزادۀ امیرمبارزالدین محمد که در سال 755 هجری قمری او را به نیابت از طرف خود بشیراز فرستاد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 106)
نام دختر سلطان سلیمان عثمانی است که تکیۀ شاه سلطان واقع در محلۀ ایوب اسلامبول را بناکرده است. (خیرات حسان ج 2 ص 104)
نام دختر سلطان مصطفی خان ثالث عثمانی و بانی بعضی از ابنیۀ خیریه بوده است. (خیرات حسان ج 2 ص 104)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
دهی از دهستان بخش حومه شهرستان بجنورد. دارای 193 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا